متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (2)

تهیه کننده : محمد علی اشجع
منبع : راسخون



د: عدالت

مورد دیگری که در متد رفتاریمان نسبت به فرزندانمان، باید مورد توجه قرار دهیم و فوق العاده هم دارای اهمیت است. رعایت عدالت در میان آنهاست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: اتقواالله و اعدلوا فی اولادکم. از خدا بترسید و میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید.
که این عدالت شامل بوسیدن که به ظاهر کمترین چیز است و عطا و بخشش نسبت به آنها می باشد.
نبی گرامی صلی الله علیه و آله: ان الله تعالی یحب ان تعدلو بین اولادکم حتی فی القبل. خداوند متعال دوست دارد که میان فرزندان خود یکسان عمل کنید حتی در بوسیدن آنها. و می بینیم که رسول خدا مردی که دو فرزند داشت و یکی را بوسید و دیگری را نبوسید، مورد نهی قرار می دهند و می گویند آن دو برابری نگذاشتی.
اما در مورد عطا و بخشش می خوانیم که نبی گرامی صلی الله علیه و آله تنها بر یک فرزند پاداش دادن را بی عدالتی می د انند در آنجا که نعمان بن بشیر می گوید: پدرم به من پاداشی داد. مادرم عمره دختر رواحه گفت: راضی نمی شوم مگر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله را به این کار شاهد بگیری. پدرم خدمت پیامبر رفت و عرض کرد: من به فرزند همسرم عمره پاداش داده ام و مادرش به من امر کرده است که شما را گواه بگیرم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به همه ی فرزندانت چنین پاداشی را داده ای؟ عرض کرد: نه. فرمود: از خدا بترسید و میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید من به بی عدالتی شهادت نمی دهم.
اما آثاری که بی عدالتی میان فرزندان می تواند به همراه داشته باشد یکی از آثار سوء این بی عدالتی ایجاد عقده ی حقارت در روان آنهاست. کودکانیکه در خانواده مشاهده می کنند یکی از برادرانشان مورد کمال محبت و تکریم پدر و مادر است و اینها از آن همه محبت و احترام محرومند دل شکسته، می شوند و خود را پست و نالایق محبت و تکریم می بینند و تکرار این عمل، احساس تحقیر را در ضمیر باطن آنها تقویت می نماید و تا پایان عمر در دوران آنان ثابت مانده و آثار شومش از خلال اعمال آنها آشکار می گردد. یکی دیگر از نتایج شوم این بی عدالتی هیجان حس حسادت کودکان شکست خورده از این بی عدالتی است. این کودکان که از عواطف گرم و صمیمانه ی والدین خود کمترین بهره را می برند، ناراضی و متأثرند و تنها عامل محرومیت خود را وجود برادر عزیزتر از خویش می دانند. به محبوبیت او حسادت می برند، او را با چشم بد خواهی و دشمنی می نگرند. برای اینکه از او انتقام بگیرند و محرومیت خود را جبران نمایند به فکر ایذاء او می افتند، هر جا دستشان برسد، کم و بیش آزارش می دهند. امام باقر علیه السلام می فرمانید: به خدا قسم که من گاه با یکی از فرزندانم مماشات می کنم و او را روی زانویم می نشانم و خیلی محبتش می کنم و قدردانی زیادی از او به عمل می آورم، در صورتی که حق با فرزند دیگرم می باشد. اما این کارها را برای آن می کنم، که این را از گزند او و دیگر فرزندانم نگه دارم، تا مبادا با او همان کاری را بکنند که برادران یوسف با او کردند.
گاهی اتفاق می افتد که کودکانمان از ما می خواهند که بین آنها قضاوتی کنیم. چنین جاهایی باید توجه داشته باشیم که اولاً تا جائی که ممکن است از بیان اینکه کدامیک از آنها برترند، اجتناب کنیم. و سعی کنیم هر کدام از آنها را به خاطر خصوصیتی برتر اعلام کنیم. و ثانیاً هرگز به تصور اینکه یکی از آنها کوچکتر است و آنکه بزرگتر است باید گذشت کند و ناراحت نشود، شخص کوچکتر را با بی عدالتی برتر اعلام نکنیم. ثالثاًسعی کنیم حکم کردنها را به مادران موکول کنیم تا در صورت ناراحتی یکی از آنها مادر آن ناراحتی را با مهر مادری جبران کند. در روایتی می خوانیم که روزی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدند و امام حسین علیه السلام خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جد ما من با برادرم حسن کشتی گرفتیم و هیچ کدام از ما بر دیگری برتری نیافت اما ما می خواهیم بدانیم که کدامیک از ما دارای قدرت بیشتری است. پیامبر خطاب به این دو برادر فرمودند: ای عزیزان من، ای جانان من، کشتی سزاوار شماها نیست و بروید و بنویسید و هر کدام خطش بهتر بود قدرتش بیشتر خواهد بود. آن دو بزرگوار رفتند و هر کدام سطری نوشتند و خطشان را برای قضاوت به پیش پیامبر آوردند. پیامبر صلی الله علیه و آله خط هر دو را دید، اما به خاطر اینکه قلب یکی از آن دو را نشکافد، خطاب به آنها فرمودند: من خط نمی شناسم، به پیش پدرتان بروید تا بین شما حکم کند.
آنها به پیش پدر رفتند ولی پدرشان هم نتوانست قلب یکی از آن دو را بشکند و ناراحتش کند و لذا به آن دو عزیز فرمود: به پیش مادرتان بروید تا او بین شما حکم کند. آن دو بزرگوار به پیش مادر رفتند و داستان را برای ایشان تعریف نمودند. حضرت زهرا سلام الله علیها تفکری کردند که جد و پدر ایشان را ناراحت نکردند، من چگونه این کار را بکنم پس به آن دو بزرگوار فرمودند گردنبند من دارای هفت دانه هست، آن را پاره می کنم هر کدام از شما دانه های بیشتری جمع کردید او قویتر است. گردنبند را پاره کردند هر کدام از آنها سه دانه جمع کرد، خداوند متعال فرمان داد تا آن دانه ی آخری را دو نیم کند. پس هر کدام از آن دو عزیز نصفی از آن را برداشتند.

ه: نیاز به موفقیت:

هر کس در زندگی می کوشد در کارها و فعالیتهای خود کامیاب شود. چنانکه کودک خودشان وقتی در بازی یا فعالتی موفق شود بسیار شاد می شود و نظر اطرافیان را بدان جلب می کند و در این جا وظیفه ی والدین است که با تشویق کردن و مهم جلوه دادن این موفقیت زمینه را برای کسب موفقیتهای بعدیش مهیا گرداند. بدیهی است که در اینجا اگر فرزند با یک بی توجهی روبرو شود، شوق و اشتیاق برای بدست آوردن موفقیتهای بعدی را از دست می دهد.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله : رحم الله من امان ولده علی بره. قال ، قلت کیف یعنیه علی بره؟ قال یقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق به.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: رسول اکرم فرمود: خدای رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند. راوی حدیث پرسید: چگونه فرزند خود را در نیکی یاری نماید؟ حضرت در جواب فرمودند: آنچه را کودک هر چند کم انجام می دهد از او قبول کند و چشم پوشی کند از بدهی او و او را به کاری که بیش از طاقت وی است وادار نکند. نسبت به فرزندش بی اطلاع و ناآگاه نباشد.
اینکه نبی گرامی طلب رحمت می کنند برای والدینی که کارهای اندک فرزندانشان را می پذیرند و والدینی که کار بیش از توان کودک به او محوّل نمی کنند به خاطر اینست که، کودک نیاز به موفقیت دارد و وقتی کاری را توانست با موفقیت انجام دهد، همچنان مشتاق می باشد برای انجام کارهای بعدی. کمک کرددن به فرزند به قدری دارای اهمیت است که وجود نازنین امام سجاد علیه السلام از پیشگاه پروردگار برای آن استمداد و کمک می طلبد. و اعنی علی تربیتهم و تادیبهم و برهم.
بار خدایا مرا در تربیت و تادیب و یاری کردن فرزندانم یاری و مدد فرما.

و: نیاز به امنیت اقتصادی:

فرزند باید از لحاظ مالی و اقتصادی اطمینان خاطر داشته باشد زیرا بعضی از احتیاجات عاطفی دیگر را می توان با داشتن امکان مالی ارضاء کرد.
همه می دانیم اطفال واجب النفقه ی پدران هستند. بر پدر متمکن لازم است، مصارف غذا و لباس و مسکن فرزندان خود را بپردازد و زندگی آنان را تأمین نماید. اداره ی زندگی کودکان و حفظ آبرو و شخصیت آنان به اندازه ای مورد توجه رسول اکرم بود که در حدیث آمده است: مردی از انصار فوت کرد، دارای چند طفل صغیر بود و مختصر مایه ای را که داشت نزدیک مرگ به قصد عبادت و جلب رضای خداوند از کف داد، کودکانش از همان روز برای زندگی از مردم تمنای مساعدت می کردند این خبر به اطلاع پیغمبر اکرم رسید.
فقال لقومه: ما صنعتنم به؟ قالوا دفنّاه. فقال: اما انی لو علمته ما ترکتکم تدفنونه مع اهل الاسلام ترک ولده یتکففون الناس.
پرسیدند: با اجازه ی متوفا چه کردید؟ گفتند: دفنش نمودیم. فرمود: اگر قبلاً می دانستم نمی گذاردم او را در قبرستان مسلمین دفن کنید. او مال خود را از دست د اده و فرزندان خویش را به گدایی بین مردم رها نموده است.

ز: نیاز به آزادی از ترس:

امیرالمومنین علیه السلام: الخائف لا عیش له. آنکس که گرفتار ترس و وحشت است در زندگی آسایش خاطر ندارد.
« هر فرد نیازمند است از هرگونه ترس و اضطراب آزاد باشد. چرا که آنها مهمترین عوامل در تعویق نیازهای عاطفی هستند. چنانکه هرگاه کودک همواره در ترس و اضطراب باشد، هرگز نمی تواند احتیاج به محبت متقابل ، موفقیت و سایر نیازمندیهای خود را ارضا کند.» و لذا اگر دیدیم این نیازها در فرزندان بروز پیدا نمی کند باید توجه و کنجکاویمان را به کشف چیزی که باعث ترس او شده مبروز داریم و تمام سعیمان را در از بین بردن هر چه سریعتر آن ترس متمرکز نمائیم.

ح: نیاز به آزادی از گناه:

شخص نوجوان مانند هر انسان دیگری نیاز دارد که از هر نوع اشتباه و تقصیری عاری باشد. و همین نیاز است که او را هنگام ارتکاب اشتباهی به رفتار برون افکنی و دلیل تراشی یا برهان سازی وادار می کند. بدین معنا که فرد می کوشد علت عیب و اشتباه خود را بر دیگران نسبت دهد. و یا دلایل و علتهایی برای اثبات صحیح بودن اعمال خود بتراشد. یا اینکه سعی می کند هنگام توجه آنها را بر چیزهای دیگری متوجه گرداند. آنچه که والدین در اینجا باید به آن توجه داشته باشند، پذیرش عذر فرزندشان است. همانگونه که یکی از حقوق برادر دینی نسبت به برادر دیگر پذیرش عذر او می باشد والدین هم جای آن دارد که عذر فرزندشان را بپذیرد. یعنی وقتی که دیدند فرزند خود به اشتباهش پی برده است و عملاً در پی آن فرافکنی هاست، نباید نسبت به او سختگیر شوند و اشتباهش را چماقی کرده و بر سر او کوبند. بلکه بهتر آن است که با بزرگواری آن خطا را در آن لحظه نادیده بگیرند و بعد در موقعیت مناسب با راهنمایی کردنش او را از ارتکاب مجدد آن خطا بازدارند. عدم قبول عذر فرزند در هنگام دلیل تراشی و برهان سازی باعث جبهه گیری و سعی در به کرسی نشاندن صحبتهایش می شود و این جبهه گیریها به مرور زمان موجب بی حیایی و ایستادن در مقابل پدر و مادر می شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : رحم الله والداً اعان ولده علی بره و هو ان یعفو عن سیئته و یدعوا له فیما بینه و بین الله.
خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی کردن و نیکوکاری یاری رساند. بدین گونه که از گناه و خطای او در گذرد و بر درگاه خدا برایش دعا کند.

«نوع رفتاری والدین از تولد تا هفت سالگی»

الف: کودکانه رفتار کردن با آنها:

قال الصادق علیه السلام : دع ابنک یلعب سبع سنین.
فرزندت را رها کن (اجازه بده) تا هفت سال بازی کند.
بازی کردنها و شیطنت های فرزندان تا حدی به رشد آنان کمک می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرزندانشان را تشویق و امر به کشتی گرفتن می کند.
امام صادق عیله السلام می فرمانید: شبی پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه فاطمه سلام الله علیها رفت و حسن و حسین علیهماالسلام با او بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله به آن دو فرمود: برخیزید و کشتی بگیرید آن دو بزرگوار برخاستند و به کشتی گرفتن پرداختند.
آنچه که وظیفه والدین در اینجاست و باید در متد رفتاریشان به آن توجه داشته باشند و معصومین علیهم السلام بر آن تأکید دارند، بازی کردن و کودکانه رفتار کردن با کودکانست.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: من کان عنده صبی فلیئصاب له، هر کس در نزدش کودکیست باید با او کودکانه رفتار کند.
امام علی علیه السلام: من کان له ولد صبا. هر که بچه ای دارد بچگی کند.
این دستورات رفتاری پیشوایان ما مانند تمام دستورات دیگر این بزرگواران در متد رفتاریشان هم به چشم می خورد.
جابر: بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدم دیدم که حسن و حسین علیهماالسلام بر پشت آن حضرت سوارند و پیامبر برای آنان زانو زده و خم شده است و می فرماید: چه شتر خوبی دارید چه بار خوبی هستید شما.
پیامبر شانه های حسنین را می گرفتند و این دو بزرگوار پاهایشان را بر روی پای روسل خدا صلی الله علیه و آله می نهادند و آن حضرت به آنها می فرمود: ترقَّ عین بقه. (بالا برو چشم کوچولو) طفل بر بدن پیامبر بالا می رفت تا پاهایش را بر روی سینه رسول خدا صلی الله علیه و آله می گذاشت.
این نوع رفتاری پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله در برخورد با کودکان دیگر هم به همین نحو بود. موقعیکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله از سفری باز می گشتند و در رهگذر با کودکان مردم برخورد می کردند می ایستادند و امر می فرمودند، کودکان را می آوردند و از زمین بر می داشتند و به آن حضرت می دادند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله بعضی را در بغل می گرفت و بعضی را در به پشت و دوش خود سوار می کرد و به اصحاب خود می فرمود: کودکان را بغل بگیرید و بر دوش خود بنشانید.
اطفال از این صحنه ی مسرت آمیز، بی اندازه خوشحال می شدند و در پوست خود نمی گنجیدند.
این خاطرات شیرین را هرگز فراموش نمی نمودند. چه بسا بعد از مدتی دور هم جمع می شدند، و جریان را برای یکدیگر بازگو می کردند و در مقام افتخار و مباهات یکی می گفت پیغمبر مرا در بغل گرفت و تو را به پشت خود سوار کرد. دیگری می گفت که پیغمبر به اصحاب خود امر کرد تو را به پشت خود بنشانند.
در بحث عدالت داستانی را ذ کر کردیم که پیامبر صلی الله علیه و آله به حسنین علیهماالسلام می فرمایند سزاوار نیست که شما کشتی بگیرید و به واسطه ی آن بخواهید شخص قوی مشخص شود. و برای مشخص شدن فرد قویتر بروید و خط بنویسید و در اینجا داستانی می آوریم که در آن پیامبر صلی الله علیه و آله این دو بزرگوار را تشویق به کشتی گرفتن می کند. تضادی بین این دو داستان نیست. چون این دو شیوه ی برخوردی در سنین مختلف اتفاق افتاده است.
نکته ای که در این تضاد ظاهری می توانیم بدست آوریم، نقش پدر و مادر در جهت دهی و عوض کردن مسیر حرکتی کودکان در سنین مختلف است. به این صورت که در زمانی که برای بازی کردن کودک گذارده شده است آنها را تشویق به شکتی و فعالیتهای جسمی می کنند و در زمانیکه برای سوادآموزی کودکان قرار داده شده است آنها را به سوی خطاطی و نوشتن سوق می دهند.

ب: عدم امر و نهی:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : الولد سته سبع سنین.
کودک تا هفت سالگی رئیس و فرمانروای خانه است.
یکی از نکاتی که از نوع رفتاری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به چشم می خورد ، آزاد گذاشتن و عدم امر و نهی کردن فرزندان در سنین کودکی می باشد.
عبدالله بن بریده می گوید: از پدرم شنیدم که می گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله روی منبر مشغول ایراد خطبه بود که حسن و حسین در حالی که پیراهن قرمز رنگ پوشیده بودند و را می رفتند و به زمین می خوردند، آمدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله از منبر پائین آمدند و آنها را بلند کردند و جلوی خود نشاندند.
روزی نبی گرامی در حال نماز بودند وقتی که ایشان به سجده رفتند امام حسین علیه السلام که سن کمی هم داشتند بر پشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سوار شدند. و شروع دادند بر تکان دادن پاهایشان و گفتند: حل حل ... (هِی هِی) نبی گرامی که می خواستند از سجده بلند شوند، امام حسین علیه السلام را گرفتند و کنار خود نشاندند و وقتی که دوباره به سجده رفتند امام حسین علیه السلام دوباره سوار شدند و گفتند: حل حل ، نبی صلی الله علیه و آله هم ایشان را پائین نیاوردند تا نمازشان تمام شد. شخص یهودی که این صحنه را دیده بود به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفت: شما با بچه هایتان کاری میک نید که ما این کارها را نمی کنیم. پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب او فرمودند: اما اگر ایمان بر خدا و رسول او داشتید به بچه های خود رحم می کردید. یهودی هم گفت: پس من هم به خدا ورسول او ایمان آوردم.
از این دو داستان استفاده می شود که نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با ایجاد کردن فضاهایی که موجب اذیت و آزار دیگران نشود حسنین علیهم السلام را در آن فضاها آزاد گذاشته بودند و به آنها بکن و نکن نمی گفتند. چنانچه دیدیم پیامبر از منبر پائین آمدند و این دو عزیز را برداشتند و بر روی منبر جلوی خود نشاندند و یا در داستان دوم امام حسین علیه السلام را در کنار خود قرار داده بودند و ایشان را در مسجد به صورت کاملاً آزاد رها نکرده بودند. می توان گفت پیامبر با فراهم کردن یک محیطی خاص ولی آزاد گذاشتن فرزندان در آن محیط ، هم فرزندانشان را در اجتماع و جلوی جمع امر و نهی نمی کردند. و هم دیگرانی که آزادی آنها را مانع و موجب اذیت خود نمی دیدند، دلیلی نداشت که بخواهند آنها را مورد اذیت و یا امر و نهی خود قرار دهند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با این کار خود چند هدف را دنبال می کردند:
1- آموزش عملی به دیگران برای تربیت فرزندانشان.
2- رشد اجتماعی و جرأت پیدا کردن فرزنداشنان در حضور پیدا کردن در جامعه.

ج: کوتاه بودن مدت توجه:

کودکان در این سنین دارای توجه بسیار کمی هستند، بعضی از محققان زمان صحبت با آنان را نزدیک به هشت دقیقه ذکر نموده اند. از این رو والدین در رفتار خود باید در نظر داشته بانشد که تربیتشان تبدیل به ضد تربیت نشود. و به جای اینکه آموزش در کودک مؤثر واقع شود به عکس، او از تعلیم و تربیت و حتی برخی از آنها از والدین بی زار نگردند.
قال الباقر علیه السلام: اذا بلغ الغلام ثلاث سنین و قل له سبع مرات. قل لا اله الا الله ثم یترک حتی یتم له ثلاث سنین و اربعه اشهر و عشرون یوماً ثم یقال له فقل محمد رسول الله سبع مرات و یترک حتی یتم له اربع سنین ثم یقال له قل سبع مرات صل الله علی محمد و آل محمد ثم یترک حتی یتم له خمس سنین ثم یقال له...
امام باقر علیه السلام می فرمایند: زمانیکه کودک سه ساله شد به او بیاموزید تا هفت مرتبه بگوید لا اله الا الله ، هیچ خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد. پس از آن رهایش کنید تا اینکه سن او به سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد ، پس به او بگوئید تا هفت مرتبه محمد رسول الله بگوید. پس از آن تا سن 4 سالگی او را به حال خود واگذارید سپس به او آموزش دهید تا هفت مرتبه بگوید: سلام و درود خدا بر محمد و خاندان او باد.
چندین نکته از این روایت می توان استفاده کرد. و از چشمگیرترین نکات این روایت:
1- عنایت بر کمبودن مدت توجه کودک است.
2- کودک باید از همان اوایل با مفاهیم خداشناسی، نبوت و ولایت اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام مأنوس گردد.
استفاده از شعر در این دوران می تواند کمک بسیار زیادی به ما درارتباط با کودکان و یاد دادن چیزهایی که می خواهیم به آنها یاد بدهیم بکند. شعر با قدرتی که دارد می تواند به طور غیر مستقیم با یک وزن و قافیه ی زیبا، توجه کودک را به خود جلب کند. و تا حدود زیادی جبران کمبودن مدت توجه آنها را بکند و آنها را به خود جذب کند. حضرت زهرا سلام الله علیها آنگاه که کودکان خود را به بازی می گرفت و به تربیت روحی و پرورش جسمی عزیزان خود می پرداخت در قالب زیبایی اشعار ادیبانه می فرمود:
اشبه ایاک یا حسن
واخلع عن الحق الرسن
واعبدالهاً ذالمنن
و لاتوال ذالا حسن
حسن جان، مانند پدرت ( یار و یاور حق) باش.
ریسمان را از گردن حق بردار.
خدای احسان کننده را پرستش کن
و با افراد دشمن کینه توز دوستی مکن.
و آنگاه که امام حسین علیه السلام را بر روی دست می داد می فرمود:
انت شبیه بابی *** لست شبیها بعلی
حسین جان تو شبیه پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله هستی.
و شباهت به پدرت نداری.
امام علی علیه السلام سخنان فاطمه سلام الله علیها را می شنید و تبسم می کرد.
ادامه دارد ....

پي نوشت :

1 - میزان الحکمه ص 7088.
2 - میزان الحکمه ج 14 ص 7091.
3 - میزان الحکمه صفحه 7091.
4 - میزان الحکمه ج 14 ص 7091.
5 - میزان الحکمه ج 14 ص 7091.
6 - بحارالانوار ج 95 ص 190.
7 - کافی ج 6 ص 50.
8 - روانشناسی رشد ص 477.
9 - صحیفه سجادیه دعاؤه لولد.
10 - روانشناسی رشد ص 477.
11 - قرب الاسناد ص 447.
12 - غررالحکم ص 447.
13 - روانشناسی رشد ص 477.
14 - روانشناسی رشد ص 477.
15 - میزان الحکمه ج 14 ص 7104.
16 - بحارالانوار ج 101 ص 95.
17 - میزان الحکمه ج 5 ص 2639.
18 - میزان الحکمه ج 14 ص 7083.
19 - میزان الحکمه ج 14 ص 7083.
20 - میزان الحکمه ج 14 ص 7082.
21 - میزان الحکمه ج 14 ص 7084.
22 - محجه البیضاء ج 3 ص 366.
23 - بحارالانوار ج 101 ص 95.
24 - میزان الحکمه ص 7081.
25 - بحارالانوار ج10 ص 83.
26 - بحارالانوار ج 101 ص 100.
27 - بحارالانوار ج 43 ص 286.